مرتضي درويشوند تبريز-اهر 19/8/86
كلمه ((طلح )) نام درخت موز است .
بعضى گفته اند: طلح ، موز نيست ، بلكه درختى است كه سايه اى خنك و مرطوب دارد.
بعضى ديگر گفته اند: درخت ام غيلان است ، كه شكوفه هايى خوش بو دارد.
و كلمه ((منضود)) اسم مفعول از مصدر نضد ((چيدن به رديف است ))، پس منضود از هر چيز، رويهم چيده شده آن است .
و معناى آيه مورد بحث اين است كه : اصحاب يمين در درختان موز هستند كه ميوه هايش روى هم چيده شده از پايين درخت تا بالاى آن .
وَ ظِلٍّ ممْدُودٍ وَ مَاءٍ مَّسكُوبٍ
|
بعضى از مفسرين گفته اند:
((ممدود از سايه ها
)) آن سايه اى است كه : هميشگى باشد و نور خورشيد آن را از بين نبرد و
((ماء مسكوب
)) آبى است دائما در جريان باشد و هرگز قطع نگردد.
وَ فَكِهَةٍ كَثِيرَةٍ لا مَقْطوعَةٍ وَ لا ممْنُوعَةٍ
|
يعنى درختانى كه ميوه هايش فصلى نيست و مانند درختان دنيا نيست كه در زمستان بار نداشته باشد، ممنوعه هم نيست نه از ناحيه خود بهشتيان ، كه مثلا از آن سير و خسته شده باشند، و نه از ناحيه خارج از خودشان ، كه مثلا دورى محل و يا وجود خارهاى شاخه كه نگذارد ميوه آن را بچينند و يا مانعى ديگر.
كلمه
((فرش
)) جمع فراش است ، كه به معناى گستردنى ها است ، و كلمه
((مرفوعة
)) به معناى عالى و بلند است .
ترجمه تفسير الميزان جلد 19 صفحه 213
بعضى از مفسرين مراد از فرش مرفوعه را زنان ارجمندى دانسته اند كه در عقل و جمال و كمال قدر و منزلتى بلند دارند، و استدلال كرده اند به اين كه : كلمه فراش در مورد زنان نيز استعمال دارد، و اتفاقا آيه بعدى هم كه مى فرمايد:
((انا انشا ناهن انشاء...
)) با اين وجه تناسب دارد.
إِنَّا أَنشأْنَهُنَّ إِنشاءً فجَعَلْنَهُنَّ أَبْكاراً عُرُباً أَتْرَاباً
|
يعنى ما آن زنان را ايجاد و تربيت كرديم ، ايجادى خاص و تربيتى مخصوص . در اين آيه اشاره اى هم به اين نكته هست كه وضع زنان بهشتى از نظر جوانى و پيرى و زيبايى و زشتى اختلاف ندارد، و معناى اين فرمود:
((فجعلنا هن ابكارا
)) اين است كه : ما زنان بهشتى را هميشه بكر قرار داده ايم ، به طورى كه هر بار كه همسران ايشان با آنان بياميزند ايشان را بكر بيابند.
كلمه
((عرب
)) جمع عروب است ، و عروب به معناى زنى است كه شوهرش عشق مى ورزد، و يا حداقل او را دوست بدارد و در برابرش ناز و كرشمه داشته باشد،و كلمه
((اتراب
)) جمع ترب - به كسره تاء و سكون راء - معناى مثل است ، مى فرمايد: ما زنان بهشتى را امثال يكديگر كرديم ، و يا از نظر سن و سال ، هم سن شوهرانشان كرديم .
لاَصحَبِ الْيَمِينِ ثُلَّةٌ مِّنَ الاَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِّنَ الاَخِرِينَ
|
معناى اين آيه از آنچه گذشت استفاده مى شود، احتياج به توضيح مكرر ندارد، چيزى كه در اينجا بايد گفت اين است كه : از اين آيات استفاده مى شود اصحاب يمين در اولين و آخرين جمعيتى كثير هستند، به خلاف سابقين مقربين كه در اولين ، بسيار بودند، و در آخرين وعده اى كمتر.
اللهم اغفرلي ذنوب التي تحبس الدعا * خدايا اين محرم محرم كربلارفتن ماقرار بده التماس دعا
اين احاديث براي محمود:
امير المومنين علي (عليه السلام) :
هر کس براي فخر فروشي کاري کند روز قيامت خداوند او را روسياه وارد محشر ميکند
مومن در هنگام خوشي و آسايش سپاسگزار است ، در هنگام گرفتاري و بلا شکيبا و در زمان ناز و نعمت ترسان
هر گاه از خداي سبحان در خواستي داشتي ابتدا بر پيامبر خدا (ص) درود فرست ، سپس حاجت خود را بخواه زيرا خدا بزرگوارتر از آن است که از دو حاجت درخواست شده يکي را برآورده و ديگري را بازدارد
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
امام باقر (عليه السلام ) :
آن گاه که حضرت قائم (عج) ظهور کند ، چنان ميان مردم مساوات و عدالت تقسيم مي کند که هيچ محتاج به زکات را نخواهي ديد
هيچ دانشي چون سلامت جويي نيست و هيچ سلامتي چون سلامت دل نيست
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
رسول خدا (صل الله عليه و آله ) :
همسر دار خفته نزد خدا فضيلت دارد بر بي همسر روزه گير شب زنده دار
__________________
از باغ مي برند چراغاني ات کنند- تا کاج جشنهاي زمستاني ات کنند
پوشانده اند صبح تورا ابرهاي تار- تنها به اين بهانه که باراني ات کنند
يوسف به اين رها شدن ازچاه دل مبند-اين بار مي برند که زنداني ات کنند
اي گل گمان مکن که به شب جشن ميروي-شايد به خاک مرده اي ارزاني ات کنند
يک نقطه بيش فرق "رجيم" و "رحيم" نيست-از نقطه اي بترس که شيطاني ات کنند
آب طلب نکرده هميشه مراد نيست-گاهي بهانه اي است که قرباني ات کنند